اعضای یک خانواده سالم، هدفمند زندگی می کنند و می دانند که برای رسیدن به آن هدف تحت حمایت، احترام و توجه دیگر اعضای خانواده قرار دارند ...
خانواده سالم چگونه خانواده ای است؟ چه ویژگی هایی دارد؟ چرا باید به خانواده سالم بیندیشیم و آن را توصیف کنیم؟ این تعاریف چه مشکلی را حل خواهد کرد؟ واقعیت این است که پاسخ دادن به این پرسش ها نه تنها در یک گزارش بلکه حتی در چندین گزارش هم نمی گنجد.
برای پاسخ دادن به این پرسش ها باید به انبوهی از کتاب های جامعه شناسی و مقالات کارشناسان مسائل خانواده مراجعه کرد.
اما مقصود ما از طرح چنین پرسش هایی و انتخاب چنین سوژه ای، باز کردن افق روشنی در مقابل خانواده های ایرانی است تا چشم انداز درستی از آن چه باید برای رسیدن به آن بکوشند، در اختیار داشته باشند.
به عبارتی برای هر تلاشی به چشم اندازی نیاز است و این افق باید توسط کارشناسان و متفکران و صاحب نظران ترسیم و ارائه شود.
از آن جا که عموم جامعه ایرانی با تمامی ویژگی های مثبت و منفی اش، نیازمند اصلاح، تغییر، بهبود رفتار و فرهنگ، ارتقای اطلاعات و آگاهی است، در گام اول باید نقش خانواده و جایگاه رفیع آن در نظام اجتماعی روشن شود و سپس اهمیت خانواده سالم و مفاهیمی از این دست بازشکافی و تعریف شود.
همه کارشناسان معتقدند، فرد سالم در یک خانواده سالم رشد می کند و خانواده سالم در نهایت به سلامت اجتماع می انجامد.
بنابراین اهمیت درک و فهم ابعاد خانواده سالم نه به خانواده بلکه به کل اجتماع برمی گردد.
خانواده در نگاه اول محیطی است که محل برآورده کردن نیازهای اعضاست و برای تامین سلامت جسمی و روانی و تربیت و موفقیت و کسب رضایت آن ها شکل می گیرد. برای رسیدن به این اهداف، حفظ بهداشت روان یک اصل است؛ به این معنا که خانواده باید یک سری ویژگی هایی را دارا باشد که در رسیدن به آن هدف کمک کننده باشد. دکتر محمدکاظم وحید، عضو انستیتو روان شناسی تهران، در پاسخ به این سوال که شاخص های اصلی خانواده سالم کدام هاست، می گوید: طبق مطالعات خانواده سالم خانواده ای است که ساختار و عملکرد مناسبی داشته باشد؛ یعنی اعضای خانواده دارای جایگاه مناسبی باشند، وظایف خود را بشناسند و مسئولیت هر یک از اعضا مشخص باشد.
به عبارتی پدر، مادر و فرزندان هر یک سر جای خود باشند، به نحوی که بهترین کارکرد را داشته باشند. زیرا تنها در این صورت است که خانواده عملکرد مناسبی خواهد داشت.
در واقع اتحاد افرادی که از طریق ازدواج، تولد و یا فرزندخواندگی برای رشد جسمی و ذهنی در یک فضای امن روانی با هم زندگی می کنند، تعریف دیگری از خانواده سالم است؛ کانونی که در آن اعضا از نظر عاطفی، اجتماعی، اقتصادی، روانی و جسمی رشد می کنند و با کمک یکدیگر به سوی اهداف گام برمی دارند. ابراز محبت اعضای خانواده به یکدیگر در یک فضای امن و سازگاری با یکدیگر یکی از اصلی ترین شاخص های خانواده سالم است. در خانواده ای که تفاوتی بین اعضا وجود دارد و یا محبت و علاقه والدین بین بچه ها به تساوی تقسیم نشده است و یا والدین بچه ها را بیشتر از همسر خود دوست می دارند، یک خلاء عاطفی به وجود می آید.
گاهی خانواده هایی را می بینیم که والدین با هم اختلاف شدید دارند اما ادعا می کنند بچه هایشان را دوست دارند و بچه ها را به همسرشان ترجیح می دهند. در صورتی که بچه ها به محبت پدر و مادر به یکدیگر نیز نیاز دارند و به عبارتی آن ها در صورت ابراز محبت بین والدین، احساس امنیت و آرامش می کنند.
همچنین اعضای یک خانواده سالم، هدفمند زندگی می کنند و می دانند که برای رسیدن به آن هدف تحت حمایت، احترام و توجه دیگر اعضای خانواده قرار دارند.
هر یک از اعضای خانواده باید اهداف مطلوبی داشته باشند به نحوی که استقبال و حمایت دیگران را در پی داشته باشد. زمانی که فرزندان هر کدام در جامعه رها شدند و والدین به بهانه کسب استقلال در جامعه آنان را بدون هدف آزاد گذاشتند، سلامت روانی فرزندان به شدت به خطر می افتد.
از سوی دیگر سیستم یک خانواده سالم به اجتماعی شدن افراد و پیدا کردن جایگاه شان در اجتماع نیز کمک می کند. به عبارتی پس از شناخت توانمندی ها، تعیین اهداف، برآورد انتظارات از زندگی و آینده و تلاش برای رسیدن به آن اهداف، خانواده ثمره تلاش اعضا را می چیند و کل خانواده از موفقیت یکی از اعضا بهره برداری می کند.
دکتر وحید با اشاره به وجود معیارهایی در خانواده سالم درباره رفتار درست و نادرست می گوید: برای این که افراد بتوانند رفتارهای خود را کنترل و تعیین کنند، این معیارها تعریف شده و کاملا مشخص است و والدین پس از آموزش و کمک به فرزندان برای اجرای این قواعد، خود نیز طبق همان معیارها رفتار می کنند. پایه ریزی این معیارها نباید به گونه ای باشد که نیازهای مادی و معنوی اعضا نادیده گرفته شود.
ضمن این که وظایف اعضای خانواده در عین مشخص بودن، قابل انعطاف است و اعضای خانواده برای انجام وظایف به همدیگر کمک می کنند. نتایج تحقیقات نشان می دهد وضع قوانین سخت گیرانه در فضای خانواده به سردی و خشکی روابط می انجامد و شادابی و نشاط را از آن می گیرد.
از سوی دیگر خانواده هایی که معیارها و قوانین مورد نیاز را با همفکری یکدیگر تعیین می کنند، در پای بندی به آن چارچوب ها و اجرای آن ها موفق ترند. آن ها احساس اهمیت می کنند و احساس می کنند نقش پراهمیتی در شادابی و سرزندگی فضای منزل دارند.
این قوانین با بزرگ شدن بچه ها تغییر می کند، اصلاح می شود و انتظارات والدین و فرزندان از یکدیگر نیز تغییر می کند.
یکی از اساسی ترین شاخص های خانواده سالم گفت وگو است. گفت وگو و تعامل مثبت و مستمر و صادقانه به حدی مهم است که می تواند کلیه روابط را تحت تاثیر قرار دهد. حل مسائل، تقویت احساس تعلق به خانواده و جلوگیری از تنش ها و برخوردهای احتمالی، حداقل فایده گفت وگوست. طرح خواسته ها، نیازها و تامین آن ها با گفت وگو امکان پذیر است و اعضای خانواده باید بپذیرند که فقط با این روش می توانند نیازهای یکدیگر را پوشش دهند.
اعضای خانواده ای که یاد گرفته اند گفت وگو کنند، وقت بیشتری برای یکدیگر می گذارند و برای آن اجباری نمی بینند، در واقع باید به اندازه ای که برای برطرف شدن خواسته خود وقت می گذارند به نیازهای دیگران نیز احترام بگذارند و برای حل آن چه از طریق گفت وگو و چه از راه های دیگر اقدام کنند.
عضو انستیتو روان پزشکی تهران با اشاره به سیستم اعتقادی و مذهبی خانواده سالم تاکید می کند: اعضای خانواده سالم باید سیستم اعتقادی، مذهبی مشترکی داشته باشند. زیرا تعارض اعتقادات به ایجاد تنش می انجامد. طبق تحقیقات خانواده هایی که گرایش های مذهبی متعادلی دارند، خانواده های سالم تری هستند.
زیرا افراد آن خانواده یاد گرفته اند که فقط در پی منافع خودشان نباشند و برای رفع نیازهای دیگران نیز اقدام کنند. آن ها براساس اعتقادات مذهبی یاد می گیرند که همراهی و حمایت باید بدون چشم داشت و بدون در نظر گرفتن منافع شخصی صورت بگیرد، زیرا در غیر این صورت ارزشی ندارد.
از سوی دیگر یک خانواده سالم به ایجاد شبکه اجتماعی حول خود می پردازد. یعنی با استفاده از قابلیت هایی که ذکر کردیم، توان برقراری ارتباط با خانواده های دیگر، نهادهای اجتماعی، دوستان، اقوام و آشنایان را دارد و منزوی نیست. آن ها با تکیه بر اعتماد متقابل، در جامعه گام برمی دارند و از هدف یکدیگر مطمئن هستند و می دانند دیگر اعضا جز برای حفظ شان و جایگاه خانواده در درون و رسیدن به اهداف مورد نظر در بیرون گام برنمی دارند.
حذف اعتماد، به شک و بدبینی و دودلی در خانواده منجر می شود. البته اعتماد یک شبه به وجود نمی آید بلکه از آغاز زندگی مشترک سنگ بنای آن گذاشته و در طول زمان عمیق تر می شود و پایه های یک زندگی موفق را محکم تر می کند.
سلام
فکر کنم همون آیکون کوچیکه کنار نوار ابزار بالا رو گذاشتی جدید. درسته ؟